|
دو شنبه 3 تير 1392برچسب:, :: 15:39 :: نويسنده : m-sh
هما از خانواده ایی مرفه برخوردار است .او زیباست و به این سادگی با کسی ازدواج نمیکند . هما همه خواستگار ها را ردّ میکند .زیرا از وکیلی به نام اشکان که نزد او کار میکند خوشش میاد . ولی چشمان آن وکیل به هما میگوید که او علاقه ایی به هما ندارد. پدر هما او را به ازدواج مردی در میآورد که هم زیبا و هم پولدار است . این مرد بسیار هوس باز است و از اینکه جلوی همسر خود به معاشقه بپردازد ابا ایی ندارد . هما چندین سال با او هم خانه است ولی هرگز با او هم بستر نمیشود .جاوید به شدت در طی این سالها به او ابراز علاقه میکند ولی چون هما هنوز دل در گرو عشق اشکان دارد هیچگاه به ابراز علاقه جاوید پاسخ نمیدهد ، و نمیداند که چگونه حرفهای جاوید را که در پیش چشمان او با دیگران نیز عشق باز ی میکند بپذیرد .جاوید میگوید تا زمانی که هما نخواهد به او نزدیک نمیشود او به سبک خود هما را دوست دارد ، ولی هما به شدت بیمار میشود و در این بین تنها دلخوشی هما پسری است که جاوید از زن اول خود دارد .تمام محبتی را که یک مادر میتواند داشته باشد را هما به پای پرهام میریزد و روز و شبش را با عشق او میگذراند در حالی که جاوید به پرهام هیچگونه علاقه ایی ندارد هما به جاوید میگوید در صورتی که دست از معاشقه با دیگر زنان بر دارد حاضر میشود که از او فرزندی داشته باشد.هما منتظر میماند تا جاوید به پیشنهاد او عمل کند . ولی …………………….. دانلود کتاب برای کامپیوتر نظرات شما عزیزان: ![]()
![]() |